به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۶

رنج سوخت بری، مصیبتی که کم از کولبری نیست.

 از كساني مي‌گويد كه زندگي‌شان با قاچاق سوخت مي‌گذرد  
داستان سوخت‌بران

مازيار مشتاق گوهري، مستندساز در گفت‌وگو با «اعتماد»

مازيار مشتاق گوهري، مستندساز اهل استان سيستان و بلوچستان است كه سال‌هاست به ساخت فيلم‌هايي در زمينه فرهنگ، جامعه و محيط زيست اين استان پرداخته. حضور او در جشنواره‌هاي ملي و بين‌المللي نه تنها با كسب جوايزي براي اين فيلمساز زاهداني همراه بوده، بلكه تصاويري بكر از زندگي، جغرافيا و فرهنگ سيستان‌وبلوچستان را نيز به نمايش گذاشته است. او با توجه به شناخت عميق از جغرافياي محل زندگي خود برخلاف بسياري از فيلمسازان غيربومي، توانسته است تصوير واقعي‌تري از زندگي در سيستان و بلوچستان ارايه دهد. مشتاق به تازگي جايزه بهترين پژوهش را براي ساخت فيلم «زيمل بلوچستان» درجشن سينماي مستقل ايران دريافت كرده است. همچنين پژوهش‌هايي ميداني درباره قاچاق سوخت در استان انجام داده و در يكي از سفرهايش با رانندگان خودروهاي سوخت‌بري همراه شده است. در اين گفت‌وگو از مشاهدات خود و راهكارهاي حل اين معضل مي‌گويد.

شما در جريان قصه‌هاي مربوط به قاچاق سوخت در سيستان و بلوچستان هستيد، چرا مردم به سراغ قاچاق مي‌روند و اصلا درآمد حاصل از آن به خطرهايش مي‌ارزد؟

اختلاف قيمت سوخت بين ايران و كشورهاي اطراف باعث شده قاچاق سوخت طرفدار داشته باشد، البته اخيرا با كاهش قيمت نفت، سود حاصل از اين كار كمتر شده است. اما در مورد اينكه چرا مردم اين كار را انجام مي‌دهند، دليل اولش نزديكي به مرز است. دوم اينكه كار و شرايط اشتغال براي‌شان فراهم نيست. در اكثر روستاها همه خانوارها پرجمعيت و بيكار هستند در منطقه پتانسيل اقتصادي بالقوه‌اي وجود دارد كه بالفعل نشده. از امكانات مرزي كه با پاكستان و افغانستان داريم براي بهبود زندگي مردم استفاده نمي‌كنيم. در مرزهاي ميلك و پيشين هم تنها تاجران بزرگ از امكانات مرزي استفاده مي‌كنند؛ كساني كه به صورت عمده كالا وارد يا خارج مي‌كنند. در واقع مرز سودي براي مردم عادي ندارد. ساده‌ترين مثال از پتانسيل‌هاي بالقوه خرماست. تنوع خرما در اين استان بالاست اما متاسفانه حتي محلي براي توليد بسته خرما وجود ندارد و خرماي بلوچستان با بسته‌بندي بم به بازار عرضه مي‌شود. من در مسير قاچاق سوخت با رانندگان سوخت‌بري همراه شدم؛ سفري كه ١٨ ساعت تا آن سوي مرز طول كشيد. رانندگان از دزدراه‌ها و كوره‌راه‌هاي پر خطر حركت و در واقع با جان خود بازي مي‌كنند. نهايتا براي هر سفر مبلغي بين ٣٠٠ تا ٤٠٠ هزار تومان نصيب‌شان مي‌شود. بماند كه حدود ١٠٠ هزار تومان پول سوخت خودروي خودشان است و مبلغي هم بايد براي ساير هزينه‌هاي خودرو و خورد وخوراك‌شان كنار بگذارند.
گاهي اوقات به آن سوي مرز كه مي‌رسند، مرز بسته مي‌شود و مجبورند آن طرف مرز بمانند تا دوباره مرز باز شود. پس سودشان در برابر هزينه‌هايي كه متحمل مي‌شوند مبلغ بسيار ناچيزي است. سوخت معمولا از ماشين‌ها و ايستگاه‌هاي پمپ بنزين خريداري و يك جا دپو مي‌شود، سپس از مركز استان يا شهرستان‌ها با ماشين‌هاي مختلف مثل پژو، وانت و حتي پرايد به خروجي‌هاي مرز منتقل مي‌شوند و وقتي مرز باز است با ماشين‌هاي تويوتا از مرز عبور داده مي‌شود.

هر سفر چقدر طول مي‌كشد و اين هزينه براي چه مدتي از زندگي اين افراد كافي است؟
اين كار كاري نيست كه هميشه بتوان رويش حساب كرد. دايمي نيست. سفري كه حدود ١٨ ساعت در مسير رفت و ١٨ ساعت در مسير برگشت طول كشيد، تقريبا دو روز. اما اين زمان حداقلي است و با توجه به اتفاقاتي كه در طول راه مي‌افتد ممكن است زمان سفر بيشتر شود. مبلغي هم كه هر خودرو دريافت مي‌كند، ممكن است خرج يك هفته، يك ماه، يا بيشتر براي يك خانواده باشد.

بزرگ‌ترين چالش‌هاي يك خانواده‌ كه در كار قاچاق سوخت است، چيست؟
مهم‌ترين چالش از دست عضو خانواده است. در مسيري خطرناك حركت مي‌كنند. خطر واژگوني خودرو و اتفاقات خاصي مثل پرت شدن از دره يا حتي گير كردن در سيل، بايد با دزدان و راهزناني كه در كوره‌راه‌ها كمين كرده‌اند مواجه شوند. اين دزدان در مسير برگشت پول‌شان را مي‌گيرند. اگر اين اتفاقات نيفتد ممكن است در پاكستان اسير دزدان يا گرفتار نيروهاي امنيتي پاكستان شوند، اگر پليس پاكستان دستگيرشان كند خودرو و تمام اموال‌شان را مصادره مي‌كند و افراد را بعد از سه ماه بازداشت با دست خالي به ايران بازمي‌گرداند. اين خطرات شايد بهترين حالت باشد. از آن بدتر اين است كه شخص جانش را از دست بدهد. اما حالت بدتري هم وجود دارد كه گفتنش خيلي تلخ است. اتفاقاتي براي افراد مي‌افتد كه براي خود و خانواده‌شان از مرگ هم بدتر است. تصادف مي‌كنند و خودرو آتش مي‌گيرد و زنده‌زنده مي‌سوزند. در بخش سوختگي بيمارستان امام علي (ع) زاهدان بسياري از اين افراد يا بستري هستند يا بايد براي بازگشت اندكي از سلامتي‌شان عمل‌هاي جراحي متعددي انجام دهند. كسان ديگري هم هستند كه فلج شده‌اند و ديگر قادر به انجام كار نيستند. اينها بزرگ‌ترين آسيب‌هايي هست كه به خانواده اين افراد و حتي جامعه وارد مي‌شود.

با توجه به تجربيات شما چه اقداماتي براي بهبود زندگي مردم اين منطقه مي‌توان انجام داد؟ برخي هم اين موضوع را مطرح مي‌كنند كه مردم مناطق مرزنشين به قاچاق عادت كرده‌اند، اين حرف درست است؟
اين حرف فقط براي پاك كردن صورت مساله گفته مي‌شود، اينكه بخواهند توپ را در زمين مردم بيندازند درست نيست. همه نقاط مرزي دنيا با مقوله قاچاق به صورت‌هاي مختلف درگير هستند. ما هم مثل باقي جاها با اين مساله در مرزمان مواجه هستيم. دو كشور در كنار خود داريم، بندري داريم كه به اقيانوس متصل است. چرا به خوبي از اين پتانسيل‌ها استفاده نمي‌كنيم؟ چرا هيچ كارخانه‌اي نداريم. وقتي بستر را براي استفاده صحيح از مرز فراهم نكرده‌ايم درست نيست بگوييم مردم تنبلند و قاچاق راحت است. من با بزرگان روستاها صحبت كرده‌ام، مي‌گفتند شما به فرزندان ما شغل بدهيد، اگر باز هم كسي به دنبال قاچاق سوخت رفت خودمان مجازاتش مي‌كنيم. مردم مي‌گويند كار باشد حتي با درآمد ٥٠٠ هزار تومان هم حاضر به كار كردن هستيم، همين كه خيال‌مان راحت باشد شب در كنار خانواده خودمانيم، كافي‌ است. ببينيد مردم تا همين حد هم قانع هستند. كسي راضي نيست كه اين شغل پرخطر را قبول بكند به خاطر اينكه تنبل است يا نمي‌خواهد كاري انجام دهد. فكر نمي‌كنم كسي كه براي گذران زندگي دست به چنين كار سخت و پرخطري بزند تنبل باشد يا به قاچاق عادت كرده باشد.

مردم عادي از قاچاق سوخت سودي نمي‌برند، پس سود اصلي كجاست؟
سود اصلي و ميلياردي قاچاق در دست عده‌اي خاص است. يك سري افراد ذي‌نفوذ در اقوام هستند يا كساني كه حواله‌هاي نفتي و گازوييلي جابه‌جا مي‌كنند و كساني كه اجازه دارند، تانكرهاي نفتي را از مرز عبور بدهند. اين افراد بيشترين سود را مي‌كنند وگرنه مردم مرز‌نشين عادي به اندازه‌اي كه خطر مي‌كنند سودي به دست نمي‌آورند. از رهبر انقلاب هم نقل قول مي‌كنند با قاچاقچيان بزرگ برخورد شود. با افراد ضعيف و كم‌توان كه براي گذران زندگي سوخت جابه‌جا مي‌كنند برخورد سختي نشود و بستري را مهياكنند تا بتوانند كسب و كار قانوني داشته باشند.

چه چيزي شما را ترغيب كرد كه سراغ پژوهش روي اين موضوع برويد؟
من معمولا روي موضوعاتي كه دغدغه جامعه‌ام باشد كار مي‌كنم و بعد آن موضوع به دغدغه ‌من تبديل مي‌شود. قاچاق سوخت آسيب‌هايي زيادي به جامعه ما وارد كرده است. همين چند وقت پيش خبر رسيد كه ماشين سوخت‌بري تصادف كرده است و چهار پنج نفر از اعضاي يك خانواده بر اثر تصادف با اين ماشين كشته شده‌اند. وقتي در جاده‌هاي استان رفت‌وآمد مي‌كنيد، مي‌بينيد كه جاهايي از آسفالت سوخته است. اين سياهي‌ها نشان اين است كه يك ماشين سوخت چپ كرده و آتش گرفته است يا به خودروي ديگري برخورد كرده است. اينها فقط رد ماشين‌هايي است كه آتش گرفته‌اند. بسياري تصادف كرده‌اند اما آتش نگرفته‌اند و بسياري از آنها كه در كوره‌راه‌ها تصادف كرده‌اند و سوخته‌اند را هم به آنها اضافه كنيد. خيلي‌ها درك درستي از همه ابعاد قاچاق سوخت ندارند. من مي‌خواهم همه جوانب اين موضوع بررسي شود كه ديد درستي به تصميم‌گيرندگان و مسوولان ارايه شود. بعضي‌ها مي‌گويند مرزباني خيلي سختگيري مي‌كند، برخي مردم مرز نشين را مقصر مي‌دانند. در اينكه قاچاق با خروج سرمايه‌هاي ملي به كشور آسيب مي‌زند شكي نيست. ولي چه بايد كرد؟ از آن طرف مرزباني بايد به وظيفه خود براي محافظت از حريم مرزها عمل كند. از طرفي مردم كاري ندارند كه انجام بدهند و نياز دارند خرج خانواده خود را در بياورند. با وجود پتانسيل‌هاي زياد در استان، فرصت شغلي زيادي براي اين خانواده‌ها نيست. نمي‌توان مردم را مقصر اعلام كرد، شرايط باعث شده به اين سمت كشيده شوند.

از تجربه خود در سفر با خودروهاي سوخت‌بري بگوييد.
رانندگان قبول كردند من به عنوان شاگرد راننده در سفر همراه‌شان باشم. در آن ١٨ ساعتي كه در مسير بوديم، چندين بار ماشين خراب مي‌شد يا ماشين‌هايي بودند كه خراب شده بودند و به آنها كمك مي‌كرديم، تا رسيديم آن طرف مرز و بار را تخليه كردند. در آن سوي مرز درگيري مختصري به وجود آمد كه ما سريع برگشتيم. خطراتي كه در دزدروها در كمين است هم به سختي‌هاي اين سفر اضافه كنيد. من آماري را شنيدم كه سيصد هزار خودرو در استان مشغول اين كار هستند. اگر در هر خودرو دو نفربراي دو خانوار كار كنند، رقمي نزديك به ششصدهزار خانوار مي‌شود كه با اين كار و آسيب‌هاي آن درگير هستند. به عنوان يك مستندساز به دنبال اين هستم كه درك درستي از زندگي اين افراد ارايه بدهم. دنبال مقصر گشتن فايده ندارد، بايد شرايط درست به تصوير كشيده شود تا كساني كه مسوول هستند بتوانند درست برنامه‌ريزي كنند و ديد درست‌تري داشته باشند.

تجربه همراهي با سوخت‌بران
 رانندگان قبول كردند من به عنوان شاگرد راننده در سفر همراه‌شان باشم. در آن ١٨ ساعتي كه در مسير بوديم، چندين بار ماشين خراب مي‌شد يا ماشين‌هايي بودند كه خراب شده بودند و به آنها كمك مي‌كرديم، تا رسيديم آن طرف مرز و بار را تخليه كردند. در آن سوي مرز درگيري مختصري به وجود آمد كه ما سريع برگشتيم. خطراتي كه در دزدروها در كمين است هم به سختي‌هاي اين سفر اضافه كنيد. من آماري را شنيدم كه سيصد هزار خودرو در استان مشغول اين كار هستند. اگر در هر خودرو دو نفربراي دو خانوار كار كنند، رقمي نزديك به ششصدهزار خانوار مي‌شود كه با اين كار و آسيب‌هاي آن درگير هستند. به عنوان يك مستندساز به دنبال اين هستم كه درك درستي از زندگي اين افراد ارايه بدهم.

  خيلي‌ها درك درستي از همه ابعاد قاچاق سوخت ندارند. من مي‌خواهم همه جوانب اين موضوع بررسي شود كه ديد درستي به تصميم‌گيرندگان و مسوولان ارايه شود. بعضي‌ها مي‌گويند مرزباني خيلي سختگيري مي‌كند، برخي مردم مرز نشين را مقصر مي‌دانند. در اينكه قاچاق با خروج سرمايه‌هاي ملي به كشور آسيب مي‌زند شكي نيست. ولي چه بايد كرد؟ از آن طرف مرزباني بايد به وظيفه خود براي محافظت از حريم مرزها عمل كند. از طرفي مردم كاري ندارند كه انجام بدهند و نياز دارند خرج خانواده خود را در بياورند. با وجود پتانسيل‌هاي زياد در استان، فرصت شغلي زيادي براي اين خانواده‌ها نيست.